روایت شجاعت بینظیر رهبر انقلاب
به گزارش پایگاه خبری ، تحلیلی « خبر مفید »؛ به نقل از خبرگزاری مهر یادداشت: در امتداد تاریخ پرفراز و نشیب ایران کم نبودند آنان که تاج بر سر نهادند، اما قلبی تهی از شجاعت داشتند. کسانی که بههنگام طوفان، پیش از همه کشتی را ترک کردند. از رضاخان که در برابر اشغالگران جنگ جهانی دوم زانو زد و به اراده بیگانگان، تخت و تاج را وانهاد و گریخت تا محمدرضا پهلوی که نهیکبار، که دوبار طعم فرار را چشید؛ نخست در آشفتهروزهای ۲۴ مرداد ۱۳۳۲ و سپس در ۲۶ دی ۱۳۵۷، آنگاه که امواج انقلاب اسلامی ایران، کاخ سلطنتش را لرزاند. این خاک، بارها و بارها بزدلی و ضعف حاکمان را به چشم دیده بود؛ اما آنگاه که انقلاب اسلامی ایران طلوع کرد، ورق برگشت. مردی از سلاله شجاعت، گام به میدان نهاد؛ امام خمینی (ره) که هیبت شاه را در هم شکست و نام آمریکا را به زیر کشید. مردی که در روزهای موشکباران تهران از جماران خارج نشد و به مردم آموخت که رهبر، باید خود نخستین در صف مقاومت و مجاهدت باشد.
پس از او، خورشیدی دیگر طلوع کرد؛ آیتالله سیدعلی خامنهای. نام او، قرین شجاعت و وقار است؛ مردی که در میان شعلهها ایستاد و نه تنها نسوخت که نور شد برای مسیر ملت. روزی در تیرماه ۱۳۶۰ در محراب مسجد ابوذر تهران، تیری از کینه بر جانش نشست اما دلش نه شکست و نه حتی مکث کرد. در بستر بیمارستان، با همان زخم ناشی از کینه و عداوتِ دشمن، پیام وفاداری به امام و امت فرستاد و اینچنین گفت: «من بدین وسیله از همین جا عرض سلام و ارادت بیپایان خودم را خدمت امام امت میکنم و به ایشان عرض میکنم که در مقابل حوادثی اینچنین، ما هیچ انتظاری نداریم و توقعی نداریم که کمترین رنجشی به خاطر ایشان بنشیند. ما معتقدیم که «سر خمّ می سلامت شکند اگر سبویی». همچنین از امت مسلمان و قهرمان که این همه دارند فداکاری میکنند در جبههها و پشت جبههها، این همه دارند جانهای عزیز و نفیسشان را در راه خدا میدهند، انتظار نداریم که در مقابل یک حوادث کوچکی از این قبیل اظهار نگرانی و احساس نگرانی کنند و ما را بیشتر از آنچه که شرمنده هستیم، شرمنده نکنند.» ۱۳۶۰/۰۴/۱۱
در اسفندماه ۱۳۶۳، هنگامی که خطبهاش را در نمازجمعه تهران میخواند، انفجار بمب، سکوت مصلا را در هم شکست. اما نه گامی عقب نشست، نه صدایش لرزید. ماند، ادامه داد، مردم را آرام کرد و به دشمن فهماند که پشت تریبون نمازجمعه هم، سنگر را ترک نمیکند.
در روزهای هشت سال دفاع مقدس، صدای او از جبههها خاموش نمیشد. چنان به حضور در خطوط مقدم پایبند بود که حتی امام راحل (ره)، با نگرانی خواستند کمتر به میدان برود. اما شجاعت، طبیعت اوست؛ باز برگشت، با اجازه، با شوق، با مسئولیت.
سالها گذشت و دشمنان با چهرهای نو بازگشتند. دیماه ۱۳۹۸، شهید سلیمانی را ناجوانمردانه به شهادت رساندند. رئیسجمهور آمریکا با لفاظیهایش تهدید به حمله به ۵۲ نقطهی ایران که بیت رهبری هم جز آن بود کرد اما آیتالله خامنهای در همان روزها، آشکارا در دیدار عمومی با مردم قم سخنرانی کردند و نه یکبار، که روز بعد نیز در مراسم ترحیم سردار شهید، در حسینیه امام خمینی (ره) حاضر شدند؛ بیواهمه، بیواکنش به تهدیدها و آمریکا، تماشاچیِ شکستخورده ماند.
بار دیگر در مهر ۱۴۰۳، در کشاکشِ تهدیدات رژیم صهیونی پس از عملیات وعده صادق ۲، اعلام کردند که نماز جمعهی تهران را اقامه خواهند کرد. و کردند. با جمعیتی میلیونی، در نماز جمعه نصر خطبههایی خواندند که نه تنها پاسخی به تهدید بود، که تجدید بیعتی با خون شهیدان و روح حماسه بود.
امروز نیز، در روزهایی که جنگ روانی دشمنان و تهدیدات به اوج رسیده و تهمتها بر زبان شیاطین جاری است، باز رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا، با همان آرامش و شجاعت همیشگی، در میدان است. مراسمات هر سالهی عزاداری محرم در حسینیه امام خمینی (ره) را برپا کردند تا هم سیلیای باشد بر دهان دروغپردازان، هم چراغی برای دلهای مؤمن و امیدوار.
رهبر انقلاب، نهفقط فرمانده میدان بلکه قلب تپندهی آن نیز بوده و هستند. در روزهای آتش، ایستادهاند؛ در شبهای هجمه، روشنی بخشیدهاند؛ در بحرانها، آرامش بودهاند و در تهدیدها، صلابت.
شجاعت او، از جنس فریاد نیست؛ از جنس ایستادگیِ برآمده از ایمان و حکمت است. از آن شجاعتهایی که در تاریخ میماند. همانگونه که در عاشورا، شجاعت تنها شمشیر زدن نبود بلکه ایستادن در وقت بلا بود. و این رهبر عزیز، در عاشورای هر روز این ملت، ایستاده است. او نه فقط رهبری شجاع که نمادی از عزت یک ملت است؛ ملتی که به واسطه چنین رهبری، در طوفانها قامت خم نمیکند. امروز در چهارراهی ایستادهایم که آیندهساز است و تاریخ را ورق میزند و شجاعت ولی جامعه است که پیروزی را برای جبههی حق رقم خواهد زد
دیدگاهتان را بنویسید